گرسنگی و اشتها

دسته بندی مطالب​

گرسنگی واشتها

اشتها و گرسنگی بصورتهای گوناگونی تعریف شده اند بطوریکه ثابت گردیده گرسنگی مبنای ارگانیک داشته و نشان دهنده احتیاج بدن به غذا میباشد واین احتیاج به غذامی تواند در بدن بصورت انقباضات معده خالی خود را نمایان سازد و بنابراین می توان گفت که گرسنگی یک تظاهر شیمیایی – فیزیکی می باشد .گرسنگی یک احساس پیچیده می باشد و تئوریهای مختلفی در مورد ان وجود دارد.

گرسنگی عامل مهمی درتامین نیازهای تغذیه ای و رشد بدن می باشد .درموقع احساس گرسنگی معده دچار انقباضات تقریبا” شدیدی می گردد که به ان انقباضات گرسنگی hunger contractions گفته می شود .ازمایشات مختلف نشان داده اند که این انقباضات را میتوان با پر کردن معده با مواد مختلف و حتی مواد غیر خوراکی برطرف نمود .ممکن است هیپوگلیسمی (کاهش سطح قندخون )در طی گرسنگی مشاهده گردد اگر چه در بیشتر موارد در طی گرسنگی احتیاج بافتها به قند وجود داردولی سطح قند خون طبیعی می باشد ( مثال واضح این حالت افراد دیابتیک می باشند که احساس گرسنگی داشته و بعد از صرف مقادیر زیادی غذا و با وجود افزایش قند خون انها به سطحی بیشتر از سطح طبیعی هنوز اشتهای خود را از دست نداده اند و به صرف غذا ادامه می دهند.

این مطلب نشان می دهد که شاید قندخون عامل اصلی احساس سیری نبوده بلکه مواد مغذی دیگری باعث ایجاد این امر می باشند از طرف دیگر تغذیه وریدی نیز موجب رفع احساس گرسنگی در افراد می گردد در آزمایشاتی که بر روی حیوانات انجام شده مشاهده گردیده که گرسنگی اختصاصی می باشد بدین معنی که حیوان نسبت به ماده ای که کمتر دریافت داشته گرسنگی نشان می دهند (نمک , قند , غیره )بنابراین می توان گفت که گرسنگی درواقع یک حالت کمپلکس و مجتمع بوده و تظاهرات خود را در بافتهای اعضاء بدن به صور مختلف نشان داده و لذا کنترل این حالات نیز توسط یک یا چند مرکز موجود در سیستم اعصاب مرکزی صورت می گیرد که تحت عنوان (( نقش هیپوتالاموس و مراکز فوقانی مغز )) بعدا”” بررسی خواهد شد.

ازسوی دیگر اشتها بر عکس گرسنگی که یک پدیده ارگانیک می باشد یک عامل روانی محسوب می گردد بدین معنی که اشتها پدیده ای است که ربطی به کمبود مواد غذائی و یا ماده بخصوصی نداشته ولی اغلب همراه با گرسنگی وجود داشته ولی گاهی مجزا از آن و به تنهائی وجود دارد .بطور کلی می توان گفت که گرسنگی پدیده ای ذاتی بوده ولی اشتها اکتسابی و یاد گرفتنی می باشد و به تجارب قبلی شخص نیز مربوط می گردد.

لذا یک نوزاد گرسنگی را احساس می نماید ولی اشتها برای وی نامفهوم است .مثال واضح در تایید اکتسابی بودن اشتها این است که اولا” می توان فرد را نسبت به اشتهاشرطی نموده و دیگر اینکه با توجه به انواع اغذیه مختلف که در ممالک و ملل مختلف مصرف می شود دیده می شود که مثلا” اگر در مملکتی گوشت مار و مارمولک جزو غذاهای لذیذ قلمداد می شود فرد گرسنه ای از یک مملکت دیگر حتی اگر در حالت وخیمی از گرسنگی باشد اشتهایش را برای ان غذا از دست داده و حتی با دانستن مغذی بودن ان تا سر حد امکان از خوردن ان امتناع می ورزد .دراین زمینه مطالب تکمیلی رامی توانید درسایت دکترهادی زاده( وابسته به کلینیک قلب وعروق دکترهادی زاده ) (کلینیک واریس وفوق تخصصی قلب وعروق) جستجونمائید.

معمولا” گرسنگی موجب برانگیختن اشتها می گردد و هر عاملی که موجب افزایش گرسنگی گردد می تواند موجب افزایش اشتها نیز گردد .مصرف الکل یا اسید کلروئیدریک رقیق به علت تحریک ترشح اسید معده و افزایش قدرت عضلانی معده موجب تحریک اشتها می گردند .

ازسوی دیگر بعد از خوردن چند لقمه غذا اشتهای انسان به مقدار زیادی افزایش می یایبد انسان می تواند در ان واحد هم گرسنه باشد و هم بی اشتها و گاهی حتی گرسنگی با حالت تهوع توام می گردد .رایحه طبخ غذا و تزیین ان عوامل موثری در تحریک اشتها می باشند .

اتیولوژی چاقی :
اگر چه قبلا” گفته شد که تعریف کلی چاقی عبارت از دریافت کالری بیش از مصرف ان می باشد ولی باید به حالاتی نیز توجه نمود که این حالات می تواند فرد را بسوی دریافت کالری بیشتر سوق دهد ابتدا فهرست وار انها را ذکر نموده و سپس یکایک و به ترتیب مورد بحث و بررسی قرار می گیرند .

الف – عوامل موثر در پاتوژنز چاقی

1- هضم : ایا هضم اغذیه در این افراد بهتر و کاملتر بوده و منجر به چاقی آنان می گردد؟

2- جذب : ایا جذب مواد غذائی در افرادچاق کاملتر است ؟

3- عوامل بافتی :
الف – ایا بافت های مختلف افرادمبتلابه چاقی امادگی جذب و ذخیره چربی بیشتری را دارند ؟

ب – آیا در مواقع احتیاج به انرژی بافتهای مختلف افرادمبتلابه چاقی تمایل کمتری به از دست دادن چربی ذخیره شده را دارند ؟

پ – ایا فاکتورهای کلی و جزئی موثر در عوامل بافتی مثل انسولین آنزیمها و غیره موجب آن می گردند ؟

4- مصرف انرژی :

الف- سرعت متابولیسم بازال : ایا در افراد چاق کند تر است ؟

ب – اثر دینامیک غذا : ایا این افراد حسلسیت کمتری به انرژی حاصله از اغذیه داشته و لذا گرسنگی انها حد و حصری ندارد؟

پ – luxus consumption اصطلاحی است که معنی طبی ان اینست که در افراد چاق بعد از خوردن چند وعده غذا سرعت کل

متابولیک انها افزایش پیدا نکرده دچار این بیماری می گردند .

ت – متابولیسم کل : ایا چاقی ناشی از خسته شدن بدن در بکار بردن انرژی برای فعالیت بدنی می باشد ؟

ث – فعالیت بدنی : ایا کمبود فعالیت بدنی به تنهائی موجب چاقی می گردد ؟

5 – عوامل ناشی از غدد مترشحه داخلی ( اندوکرین ) : نقش بیماری هائی نظیر امراض هیپوفیز , کورتکس ادرنال , هیپوتیروئیدیسم , اختلال گودناها , دیابت ملیتوس , هیپرانسولینیسم , همراه یا بدون هیپرانسولینیسم در پیدایش چاقی ؟

6 – نقش هیپوتالاموس و مراکز فوقانی سیستم اعصاب مرکزی در ایجاد چاقی چیست؟

7 – وراثت : چه نقشی را دارد ؟

8 – عوامل روانی : اثر عوامل روانی بر گرسنگی و اشتها و خوردن چیست ؟

9 – عوامل اجتماعی : ایا دارای نقشی میباشند ؟

الف – عوامل مربوط به هضم غذا : اگر چه ثابت گردیده که کمبود انزیمهای مربوط به هضم بعلت هدر رفتن مقادیر زیادی از غذای هضم نشده منجر به لاغری می گردد ( دفع چربی و پروتئین از طریق مدفوع در امراض پانکراس ) ولی عکس ان صادق نبوده و هیچگونه دلیلی وجود ندارد که چاقی می تواند بعلت هضم کامل و بهتر مواد غذائی ایجاد گردد.

ب – عوامل مربوط به جذب غذا : این فرضیه که در بعضی افراد جذب مواد غذائی کاملتر و سریعتر انجام می گیرد و فرد بدون اینکه غذای بیشتری مصرف نماید دچار چاقی می گردد تا حدی از نظر بحث منطقی به نظر می رسد.دراین زمینه اطلاعات کاملتررامی توانیدازسایت دکترهادی زاده (وابسته به کلینیک قلب وعروق)(کلینیک واریس وفوق تخصصی قلب وعروق دکترمحمودهادی زاده) بدست آورید.

البته قابل ذکراستکه دربرخی تحقیقات به عمل امده سه فرد معمولی را بعد از غذا و سه فرد چاق را پس از خوردن غذا مورد مطالعه قرار داده و مواد انرژی زا را از مدفوع انان استخراج نموده و با هم مقایسه نموده و دیده شده که اختلافات زیادی بین انها وجود نداشته و لذا مقادیر مواد جذب شده در افراد معمولی و افرادچاق با هم مساوی می باشد.

نکته جالب توجه این است که در همان هنگام 9 نفر که دچار سوء تغذیه بودند و تحت نظر strong & brownless بطریق خوراندن غذاهای پرکالری درمان می شدند همان ازمایشات انجام شده و مشاهده گردیده که نسبت مقادیر مواد جذب شده به مواد دفع شده مشابه نتایج حاصله از ازمایش lemmer می باشد .در نظر اول می توان گفت چون این افراد مدت زیادی دچار سوء تغذیه بوده و ناگهان غذاهای پرکالری به انها داده شده و این خودبار سنگینی را بر سیستم گوارش انها وارد نموده , و در نتیجه از راندمان جذب انان کاسته است ولی با مطالعات بیشتر این فرضیه مردود گردید بطوریکه تسریع در هضم و جذب کامل مواد غذایی موجب چاقی نمیگردد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *