اتیولوژی چاقی

دسته بندی مطالب​

اتیولوژی چاقی ( مصرف انرژی )سرعت متابولیسم پایه

در اوائل این تصور وجود داشت که در افراد چاق سرعت متابولیسم پایه در حالت استرس پائین تر از افراد عادی بوده و با استفاده از این مکانیسم می توانند چربی بیشتری ذخیره نمایند امابا مطالعات و بررسیهای مکرر فرضیه فوق بطور کلی مردود شناخته شد و حتی در معتبر ترین مطالعه که توسط grafe بر روی سرعت متابولیسم بازال 180 فرد فوق العاده چاق انجام گردید دیده شد که فقط سه نفر از انها دارای سرعت متابولیسم کند تری از افراد عادی بودند .
فعالیت دینامیک ویژه متابولیسم
بعد از خوردن غذا بعلت حرارت و انرژی تولید می گردد .این انرژی ناشی از عمل هضم و جذب نمی باشد زیرا تزریق وریدی گلوکز و یا آمینو اسید ها نیز منجر به تولید انرژی میگردند و لذا s.d.a ممکن است نقشی را در به وجود امدن چاقی بازی کند باین صورت که اگر s.d.a فردی بعد از خوردن غذا کمتر از فرد دیگر باشد فرد اول انرژی اضافی خود را صرف ذخیره چربی می نماید .s.d.a روزانه یک فرد با رژیم غذائی معمولی حدود 6% کل انرژی مصرفی می باشد تحقیقات زیادی برای مرتبط ساختن چاقی با پایین بودن s.d.a افراد انجام گردیده که نتایج کلی و قاطع به بار نیاورده است .
مصرف زیاد (هدتر رفتن انرژی غذا بشکل حرارت ):سرعت متابولیسم بازال بدن انسان در مواقعیکه غذای کافی دریافت نمیدارد کاهش می یابد و در سوء تغذیه ها ی مزمن بدن انسان بصورت ناشناخته ای از خود دفاع نموده بطوریکه از سوزاندن بافتهای خود جلوگیری می نماید در سوء تغذیه ناشی از بی اشتهائی عصبی سرعت متابولیسم بازال حتی تا 30 درصد تنزل می نماید و همین امر در تشخیص افتراقی این بیماری با بیماری های دیگراشکال ایجاد می نماید و هر گاه در بیماری فوق بیمار شروع به تغذیه کافی می نماید سرعت متابولیسم بازال نیز بمقدار طبیعی باز می گردد . grafe معتقد است که با توجه به تاثیر فعالیت بدنی و انرژی مستلزم ان بر متابولیسم بازال و با توجه به s.d.a متابولیسم کل بدن بستگی بمقدار انرژی و غذای دریافتی دارد یا بعبارت ساده تر خوردن غذای زیاد موجب افزایش دمای بدن گردیده و در نتیجه مقادیر اضافی انرژی مصرف می گردد و لذا بدین نتیجه می رسد که چاقی ناشی از اختلال در این سیستم بوده و همچنین لاغری نشانه ای از پرکاری این سیستم می باشد .

فرضیه فوق غیر قابل قبول می باشد زیرا با در نظر گرفتن ان بعنوان یک اصل سرعت متابولیسم بازال یک فرد بستگی مستقیم بمقدار غذائیکه در آخرین وعده دریافت داشته است پیدا می کند البته باین نکته باید توجه نمود که اگر چه سرعت متابولیسم بازال افزایش می یابد انسان و سایر پستانداران دارای یک متابولیسم بازال ثابت می باشند که در طی ان انرژی و حرارت ازاد شده متناسب با سطح بدن انان می باشد و ربطی به انرژی حاصله از اخرین وعده غذا ندارد .newburgh در مطالعات خود نشان داد که در طی تغذیه اضافی وزن و سطح بدن فرد افزایش پیدا نموده و به همانگونه متابولیسم بازال و تولید کالری وی نیز افزایش پیدا می کنند ولی نسبت انرژی حرارتی تولید شده بسطح بدن همچنان ثابت باقی می ماند بنابراین فرضیه grsfe که منظور ان این بوده که بالا رفتن سرعت متابولیسم بازال موجب جلوگیری از چاق شدن افراد پرخور می گردد مردود بشمار می اید .
متابولیسم توتال :
با ثابت نگاهداشتن عوامل موثر در متابولیسم میتوان فقط با تغییر در رژیم غذایی فرد وی را چاق و یا لاغر نمود متابولیسم توتال افراد چاق بالاتر از متابولیسم توتال افراد معمولی با همان قد , سن , و جنسیت می باشد و برای اثبات ان می توان گفت که :
1- از انجائیکه افراد چاق دارای سطح بدن بیشتری بوده ولی سرعت متابولیسم از برای هر یک واحد سطح مساوی افراد معمولی است لذا در افراد چاق تولید حرارت بازال بطور کلی بیشتر از افراد عادی است .
2- چون قسمت عمده وزن بدن اشخاص چاق را بافت چربی تشکیل داده و در حقیقت اکتیویته ای ندارد لذا اعضاء فعال بدن این افراد برای ثابت نگهداشتن سرعت متابولیسم بازال باید فعالیت بیشتری را انجام دهند در نتیجه این بافتها در مقایسه با بافتهای فعال بدن یک فرد معمولی دارای سرعت متابولیسم بازال بیشتری می باشند .
3- از انجائیکه انجام یک حرکت یا عمل معمولی در افراد چاق مستلزم صرف انرژی بیشتر ی از افراد معمولی است احتیاج افراد چاق به انرژی بیشتر از افراد عادی است .
4- در طی فعالیت بدنی افراد چاق نه تنها عضلات انان احتیاج به انرژی بیشتری داشته بلکه قلب نیز محتاج انرژی بیشتری می باشد مشاهده شده که در افراد چاقی که خود را لاغر نموده اند تعداد ضربان قلب انها در حالت استراحت به نسبت 35% از زمانیکه چاق بوده اند کاهش یافته است پس می توان گفت که یکی از علل کاهش متابولیسم توتال در افراد چاقی که خود را لاغر نموده اند کاهش کار قلب می باشد .

با توجه به مطالب عنوان شده درقسمت اول، مشاهده می گردد که افراد چاق برای انجام کارهای روز مره خود در مقایسه با افراد عادی احتیاج به انرژی بیشتری دارند و اگر غذای کم کالری دریافت دارند موجب کاهش وزن در انها شده و همچنین برعکس این افراد برای ثابت نگهداشتن وزن خود احتیاج به دریافت انرژی بیشتری دارند .ولی مطالعات دقیق تر توسط NEWBURG انجام گردید بدینصورت که تعدادی افراد چاق را به مدت دو هفته تحت رژیم کم کالری قرار داده و با کمال تعجب متوجه شد که تعدادی از انان نه تنها کاهش وزن نداشته بلکه مقداری هم بر وزن انان اضافه شده بود با ادامه مطالعه در اواسط هفته سوم این بیماران دچار دیورز شدید گردیده و در اخر هفته سوم کاهش وزن انان باندازه سایر افراد مورد مطالعه گردید نتیجه حاصله این بود که اگر افراد چاق تحت رژیم کالری قرار گیرند در طی هفته اول و دوم می توانند با احتباس اب دچار کاهش وزن نگردند .(دراین زمینه مطالب مختلفی درسایت دکترهادی زاده ، وابسته به کلینیک قلب وعروق،( کلینیک واریس وفوق تخصصی قلب وعروق ) دردسترس قراردارد.

5- افراد چاق بطور کلی از فعالیت بدنی کمتری نسبت به افراد عادی هم سن و هم جنس خود برخوردارند در مطالعه ایکه انجام گردید دیده شده که زنان چاق روزانه معادل 3 کیلومتر و زنان عادی معادل 8 کیلومتر راه پیمائی نموده اند مردان چاق روزانه معادل 6 کیلومتر و مردان عادی معادل 10 کیلومتر راه پیمائی فعالیت بدنی دارند .

بچه های چاق در مدارس 3/1 بچه های عادی در بازی ها و ورزشها شرکت می کنند انچه مسلم است دلائل موجود گواه بر این دارند که روز به روز بر تعداد افراد چاق جامعه اضافه می گردد و این افزایش وزن در کلیه گروه ها ی سنی و زنان و مردان و کودکان دیده می شود ولی امار دیگر حکایت از این دارند که میانگین غذای مصرف شده کنونی کمتر از مقادیر مصرف شده در سال 1900 میلادی می باشد با توجه باین امار می توان گفت که افراد ده های گذشته از نظر بدنی فعال تر بوده و افراد کنونی اعم از زن و مرد و بچه از فعالیت بدنی کمتری برخوردارند .

بحث و جدل بر سر اینکه برای لاغر شدن رژیم غذائی مهمتر است یا ورزش بیهوده است زیرا هردو عامل دارای اهمیت می باشند و برای هر فردی یکی مناسب تر از دیگری می باشد .افرادیکه فعالیت بدنی کمی داشتند کمترین مقدار انرژی دریافتی را داشته و بیشترین مقدار انرژی دریافتی (3700-3000 کالری) مربوط به کارگران با کار سنگین بود که انها از نظر وزنی در حد طبیعی قرار داشتند دومین گروهی که بیشترین انرژی دریافتی را داشته افراد پشت میز نشین مثل روسا و کارمندان دفتری بوده که از نظر بدنی جزو گروه چاقها محسوب می شدند در آزمایشاتی که بر روی موشها انجام شده مشاهده گردیده که با ورزشهای مختلف و دریافت غذای کافی وزن ان ها تقریبا” ثابت باقیمانده ولی با افزایش ورزشهای سنگین انها دچار خستگی مفرط شده و در نتیجه اشتهای خود را از دست داده دچار کاهش وزن می شدند.

ولی عکس این پدیده صادق نبوده یعنی با کاهش فعالیت بدنی انان کاهش متناسبی در غذای انها وجود نداشته و حتی اگر فعالیت بدنی انها تقریبا به صفر می رسید افزایشی در مقدار غذای روزانه انان مشاهده گردید و این تناقض بر خلاف منطق بوده که می باید فعالیت موجب تحریک اشتها گردد.بیشتر افراد در زندگی روزمره خود مشابه این ازمایش عمل می نمایند دامداران برای چاق نمودن احشام خویش انها را از فعالیت باز می دارند فعلا جواب قطعی برای توجیه تناقض فوق موجود نبوده ملی می توان فرض نمود که :

1- در مواقعیکه فرد فعالیت بدنی نداشته باشد عضلات گلوکز کمتری را مصرف می نمایند و این امر در مورد مرکز سیری هیپوتالاس نیز صادق می باشد یعنی ان هم گلوکز کمتری مصرف نموده و لذا حالت سیری به فرد دست نداده و مرکز گرسنگی که در جنب این مرکز قرار دارد فعال گردیده شخص را مجبور به تغذیه بیشتر نموده و در نتیجه منجر به چاقی می گردد.

2- در حالاتیکه چربی به مقادیر زیاد در بافتها در حال ذخیره شدن می باشد این عمل دلیل بر وجود انسولین به مقدار کافی در بدن می باشد و گاهی حتی مقادیر ان بیشتر از مقادیر نرمال بوده و در نتیجه اثر کامل خود را بر مرکز سیری هیپوتالاموس ندارد .بالا بودن میزان انسولین در موشهای چاق و افراد چاق و افرادیکه در معرض ابتلا به دیابت می باشند گزارش شده است .

در چاقی های زود رس و متوسط که عامل اصلی ان کم بودن فعالیت فرد و پرخوری وی می باشد با شروع ورزش بعنوان درمان وزن انان کاهش پیدا نموده و همچنین اشتهایشان نیز کاهش یافته و وزن ایده ال خود را بدست می اورند از مطالعات فوق می توان نتیجه گرفت که علت شایع چاقی های معمولی عدم تحرک نسبی افراد می باشد ولی با توجه به پاتوفیولوژی چاقی در این نتیجه گیری جای شکی و تردید وجود دارد زیرا :

1- افراد چاق برای هر فعالیتی هر نفس , هر ضربان قلب و هر قدم انرژی بیشتری از افراد عادی مصرف می نمایند .

2- اصل مهم اینست که فرد چاق حتی در موقع استراحت نیز انرژی بیشتری را مصرف می کند لذا برای جبران ان از فعالیت بدنی خود می کاهد پس میتوان فرض نمود که عدم فعالیت بدنی یک فرد چاق ناشی از چاقی وی بوده و نه اینکه چاقی وی بر اثر عدم فعالیت بدنی ایجاد شده باشد

به هر حال عدم وجود فعالیت بدنی در نسل امروز اعم از مرد و زن و پیر و جوان و بهبود در تغذیه انان موجب افزایش چاقی از نسلی به نسل دیگر شده و با یک حساب ساده که نشستن محتاج 6کالری در ساعت راه رفتن 300, شنا کردن 500 و دویدن 900کالری در ساعت می باشد عدم تحرک را می توان یک عامل اصلی در پیدایش چاقی دانست .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *